امروز : یکشنبه, ۲ دی , ۱۴۰۳ - 21 جماد ثاني 1446
روش های اندازه گیری تولید ثانویه
برآورده دقیق میزان تولید ثانویه در سطح یک اکوسیستم یا یک جمعیت از برآورده این مقدار در مورد تولید اولیه پیچیدهتر میباشد. در اینباره، قبل از هر چیز لازم است نوع و مقدار موادغذایی دسترس و همچنین قابلیت تولید کالری آنها مشخص گردد.یکی از روشهای بهکار رفته عبارت است از تعیین مقدار مواد غذایی مصرف […]
برآورده دقیق میزان تولید ثانویه در سطح یک اکوسیستم یا یک جمعیت از برآورده این مقدار در مورد تولید اولیه پیچیدهتر میباشد. در اینباره، قبل از هر چیز لازم است نوع و مقدار موادغذایی دسترس و همچنین قابلیت تولید کالری آنها مشخص گردد.یکی از روشهای بهکار رفته عبارت است از تعیین مقدار مواد غذایی مصرف شده توسط جانوران به دام افتادهای که حتیالامکان سعی میشود در شرایط نزدیک به شرایط طبیعی نگهداری شوند.مقادیر برآورد شده از این طریق را میتوان در مورد حیواناتی که آزادانه در طبیعت به سر میبرند به کار برد.بدیهی است نتایج حاصل از این روش غالبا بسیار تخمینی خواهد بود.در این رابطه مشخص شده گوسفندی که آزادنه در مراتع چرا میکند، ۴۰% بیشترازگوسفندی که در آغل نگهداری میشود انرژی مصرف میکند.به همین جهت دانشمندان سعی دارند که احتیاجات جانوران به انرژی را حتیالامکان به صورتی که در طبیعت اتفاق میافتد مستقیمأ برآورد نمایند و کمتر به روشهای آزمایشگاهی متوسل گردند.
آن قسمت از مواد غذایی که جذب و تبدیل شده ی به عبارت دیگر جریان انرژی(GSP۱)،غالبأ با اندازهگیری ارزش انرژی زایی مواد غذایی بلیعده شده و مقدار فضولات دفع شده تعیین میگردد.یعنی l۱-NA۱ GSP۱=. تعیین مقدار NA۱در تمام موارد کار سادهای نیست.مثلا در مورد نشخوار کنندگان گاز تولید شده به واسطه تخمیر مواد در معده جانوران گاهی دارای ارزش انرژی زایی بسیار زیادی است. روش دیگر عبارت است از اندازه گیری تولید ثانویه و تنفس جهت تعیین جریان انرژی. در این صورت از رابطه GSP۱=NSP۱+R۲ استفاده میشود.اینروش را میتوان مثلا در مورد بعضی حشرات برگخوار که تولیدشان با نمونه برداری ومیزان تنفس آنها با روشهای آزمایشگاهی برآورده میگردد، به کار برد.
بنابراین با توجه به موارد فوقالذکر،دو روش برای برآورد جریان انرژی وجود دارد که نتایج به دست آمده از طریق این دو روش گاهی مختصر اختلافی با یکدیگر نشان میدهند.
روش اول: GSP1=l1-NA1
روش دوم: GSP1=NSP1+R2
کارآیی اکولوژیکی رشد در طعمه جویان بین ۶۰ تا۹۰ درصد تغییر میکند. این مقداّر نزد گوشتخواران مصرف کننده که از پستانداران حاوی بافتهای نرم و قابل هضم تغذیه میکنند بیشتر از ۹۰ درصد است.وجود سلولز در گیاهان قابلیت هضم آنها را کاهش میدهد.در دانه خواران کارآیی اکولوژیکی رشدتا ۸۰ درصد میرسد. این مقدار نزد فیلها،راست بالان و دامهای علفخوار بین ۳۰ الی ۴۰ درصد است.
اندازهگیری تقریبی میزان تولید ثانویه محیطهای گوناگون کره زمین(خشکی،دریایی و آبها شیرین) بابرآورد نمودن بیوماس جانوران و یا بازدهی دامهای پرورشی و یا ماهیهای صید شده ممکن میباشد.معمولا بیوماس جانوران در محیطهای خاکی در حدود ۱% کمتر از بیوماس گیاهان میباشد.
نسبت بیوماس گیاهی\بیوماس علفخواران . در استپها و بیابانها ۱۰۲، استپهای منزوی ۱۰۳، توندرا ۱۰۴ و و جنگلهای سوزنی برگ و پهن برگ حدود۱۰۵ میباشد.ولی نسبت بیوماس جانوران علفخواران علفخوار\بیوماس جانوران گوشتخواران همواره نزدیک به ۱۰۲ میباشد. ئر محصولات زراعی نیز نسبت تولید خالص به ناخالص هنگامی بالاست که مقدار زیادی انرژی در کشت وکار، آبیاری، کوددهی مبارزه با آفات و بیماریها وارد گردد.هرمنبع انرژی مصنوعی که بر مقدار تولید بیافزاید اصطلاحأ انرژی کمکی[۱]یا انرژی یارانهای[۲]گفته میشود.
۳-۶ قوانین ترمودینامیک
همانگونه که اشاره شد انرژی خورشید نیروی محرکه اساسی تمام اکوسیستمهاست. انرژی در اکوسیستم به صورتهای مختلفی وجود دارد که چهار صورت آن از اهمیت بیشتری برخور دارند(۳۹و۵۳).
الف) انرژی تابشی: انرژی است که از خورشید به سطح زمین میرسد و عبارت است از مجموعهای از امواج الکترومغناطیس با طول موجهای مختلف.
ب) انرژی شیمیایی: عبارت است از انرژی نهفته در مواد شیمیایی. در طی فرایند فتوسنتز انرژی نورانی خورشید در ساخت مواد قندی پر انرژی مورد استفاده قرار میگیرد.مواد قندی ساخته شده در فتوسنتز به نوبه خود با ورود در چرخههای خاص شیمیایی، مواد دیگری از قبیل پروتئینها و چربیها را در گیاه میسازد.همزمان بامصرف شدن گیاهان توسط جانوران،مواد شیمیایی مذکور تغییر زیادی را متحمل شده و به شکل مواد جدید در ساختن بافتهای جانوران مورد استفاده قرار میگیرد.در اغلب موارد این فرایند انرژی مصرفمجند.اما هنگامیکه تمام این موارد ساخته شده دوباره شکسته شوند، مثلا در عمل تنفس، انرژی ذخیره شده آزاد میگردد.بنابراین تمام مولکولهای بزرگ را میتوانیم به عنوان ذخایر انرژی شیمیایی در نظر بگیریم.
ج) انرژی گرمایی: انرژی گرمایی نتیجهای است از افزایش حرکت تصادفی مولکولها در اجسام.این صورت از انرژی در هر زمانی که کار انجام شود،ایجاد میگردد.تمام انواع کارها به نوعی حرارت تولید میکنند حتی انجام فرایندهایی جهت رشد موجود نیز حرارت تولید مینماید.
د) انرژی جنبشی[۳]: نوعی از انرژی است که موجود زنده توسط حرکت خودش به دست میآورد. در واقع هنگامی که انرژی پتانسیل موجود در ترکیبات شیمیایی جهت انجام کار آزاد میگردد،به انرژی تبدیل میشود.
تمام انواع انرژی را میتوان به معدل حرارتی تبدیل کرد.لذا مهمترین واحدهایی که عمدتأ در اکولوژی برای بیان اندازه انواع مختلف انرژی به کار میروند عبارتند از کالری و کیلوکالری.
کالری عبارت است از مقدار حرارتی که دمای یک گرم آب را یک درجه سانتیگراد افزایش میدهد و کیلوکالری عبارت است از مقدار حرارتی که دمای یک کیلوگرم آب را یک درجه سانتیگراد افزایش میدهد. در جدول۳-۳ واحدهای رایج اندازهگیری تولید و انرژی آورده شده است.
[۱] Auxiliary Energy
[۲] Subsidiary Energy
[۳] Kinetic Energy
به طور کلی جریان انرژی در اکوسیستم تابع قوانین خاصی است که به قوانین ترمودینامیک معروف هستند.بر طبق قانون اول ترمودینامیک (یا اصل بقای انرژی)، انرژی هرگز نه از بین میرود ونه خلق میشود،بنابراین فقط از صورتی به صورت دیر تبدیل میشود(شکل ۲۱-۳). مثلا انرژی تابشی در فرایند فتوسنتز به انرژی شیمیایی تبدیل میشود.
اما اگر کل مقدار انرژی همواره باقی است،پس چرا ما نمیتوانیم انرژی درون بدن خود را باز چرخش کینم؟ به همین ترتیب چرا انرژی اک.سیستمها نمیتواند باز چرخش شود؟غالبا گفته میشودکه برای به دست آوردن یک عنصر خاص،غذایی معین باید خورده شود.مثلا شیر را برای به دست آوردن کلسیم و گوشت را برای تامین ازت(جهت ساخته شدن اسیدهای آمینه و پروتئین) به مصرف میرسانیم.اما اگر تمام ماده باقیمانده است و یک اتم از یک عنصر با اتمهای دیگر همان عنصر فرقی نمیکند پس چرا نمیتوانیم عناصر بدن خود را باز چرخش کنیم و فقط آنهایی را که در رشد مصرف شده و یا تصادفا از دست رفته،جایگزین مینماییم؟
پاسخ کلی به امکان پذیر نبودن چنین سیستمی قانون دوم ترمودینامیک است که به بحث پیرامون انواع دگرگونی انرژی میپردازد.بر طبق قانون دوم ترمودینامیک، هرگز تبدیل انرژیاز صورتی به صورت دیگر با راندمان ۱۰۰% انجام نمیشود و همواره مقداری از انرژی به صورت گرما تلف میشود(شکل ۲۲-۳).
مثلا هنگامی که یک جانورعلفخوار،گیاهی را جهت تامین سلامتی و رشد خودمصرف میکند هرگز نمیتواند از تمام انرژی غذایی موجود در گیاه استفاده نماید.همواره در مراحل انتقال انرژی ازگیاهان به جانوران مقداری از انرژی به صورت گرما تلف میشود.
بنابراین انرژی همواره از حالت مفید و سازمان یافته به نوع کم فایدهتر و نامنظمتر تغییر میکند.یعنی انرژی نمیتواند کاملا به حالت سازمان یافته و با کفیت مفید اولیه اش باز چرخش شود. این پراکنده شدن انرژی را اصطلاحا انتروپی[۱] (بی نظمی) مینامند.
فیزیکدان آلمانی به نام کلاسیوس[۲]دو قانون اول و دوم ترمودینامیک را به این صورت خلاصه نموده است:مقدار انرژی در جهان ثابت است و انتروپی آن به طرف حداکثر گرایش مییابد.
ازبحثی که مطرح گردی،نتیجه میشود که یک اکوسیستم باید بین یک منبع انرژی و یک چال حرارتی(برای دفع انرژی هدر رفته) واقع شود.بنابراین اکوسیستم مرحله ای حّد واسط بین کنبع انرژی و چال انرژی است. منبع انرژی- اکوسیستم- چال انرژی، بر روی هم یک سیستم ترمودینامیکی تشکیل میدهند.بنابراین با توجه به مفاهیم مربوط به قوانین ترمودینامیک چنین استنتاج میشود که انرژی ورودی به اکوسیستم که در عمل فتوسنتز به صورت ماده غذایی ثبیت میشود در سه مسیر نهایی قرار میگیرد.
الف)میتواند از طریق زنجیرههای غذایی در اکوسیستم منتقل شود.
ب)میتواند به صورت موادغذایی در پیکره گیاه یا بدن جانوران باقی بماند.
ج) میتواند به صورت انرژی حرارتی از اکوسیستم خارج شود.این اتلاف انرژی ممکن است بین سطوح مختلف غذایی و هنگام انتقال انرژی صورتپذیرد و یا درون سطوح مختلف غذایی و طی عمل تنفس اتقاق افتد.
[۱] Enthropy
[۲] Clausius
اصل بقای انرژی , انتروپی , قانون اول ترمودینامیک , قانون دوم ترمودینامیک
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.