به پایگاه خبری تحلیلی زیست سیما خوش آمدید معرفی و یا تبلیغ رویدادهای علمی و کسب و کارها به معنای تائید آنها نیست در مورد صحت آنها جویا شوید

تیر خوردم، عاشق‌تر شدم - پایگاه خبری تحلیلی زیست سیما | پایگاه خبری تحلیلی زیست سیما
پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) می فرماید:
۞ هر مسلمانی درختی بنشاند یا کشته‌ای بکارد و انسان یا پرنده یا چارپایی از آن بخورد، برای او صدقه محسوب می‌شود ۞
Thursday, 25 April , 2024
امروز : پنج شنبه, ۶ اردیبهشت , ۱۴۰۳ - 17 شوال 1445
شناسه خبر : 5306
  پرینتخانه » همدان تاریخ انتشار : 19 خرداد 1399 - 21:05 | 382 بازدید | ارسال توسط :
گفتگو با محیط بان

تیر خوردم، عاشق‌تر شدم

محسن خاکساری؛ یکی از محیط‌بانان با تجربه همدان است و عاشق کارش، با وجود اینکه توسط شکارچیان مورد اصابت گلوله قرار گرفت و پایش تیر خورد اما حرفه‌اش را رها نکرد و در حفظ و حراست از محیط زیست جنگید و حتی الان که بازنشسته است در این راه خدمت می‌کند.

خبرگزاری فارس ـ همدان؛ زهره عباسی ـ «روز سختی بود، برای نجات جان یک حیوان درد زیادی کشیدم، مهم نیست بدتر از اینها را هم تحمل می‌کردم، چند روزی بود که خواب به چشمانم نمی‌آمد و آن روز برای همیشه در خاطرم ‌هست، گلوله‌ای که به پایم خورد و شکارچیانی که مرا از حرکت بازداشتند.
شلیک اسلحه به پایم حاصل چیزی بود که نمی‌خواستم، نمی‌خواستم تن به خواسته‌هایشان بدهم، تنها بودم و آن لحظات چه سخت بود، زمان هم به کندی می‌گذشت، سخت و تلخ همراه با درد، خودم بودم و خودم مگر آنتن هم می‌داد که به دادم برسند؟ باورم نمی‌شد داشتم پایم را از دست می‌دادم.
ساعت‌ها به انتظار نشستم، نشستن که نه، نالیدم. در آن ساعات به همه چیز فکر می‌کردم، همسرم چقدر می‌گفت کارت سخت است و خطرناک و من می‌ترسم، اما من عاشق کارم بودم و همه این سختی‌ها را به جان خریده بودم، محیط‌بان بودم و این مشکلات هر لحظه امکان داشت. راستش در آن لحظه ترس هم داشتم چون امکان داشت پایم را از دست بدهم پایی که برایم حکم بال پرنده را داشت.
با خود فکر می‌کردم کار ما جز خدمت به حیوانات بیگناه و گیاهان و جانورانی که نمی‌خواهیم گونه‌هایشان منقرض شود، نیست اما چرا در حق ما اینطور رفتار می‌شود؟! انگیزه شکارچیان را درک نمی‌کردم، امروز که در شرایط گذشته نیستیم برای تامین خوراک شکار کنیم امروز طبیعت نیاز به حفظ و نگهداری دارد.
بالاخره محیطبانان آمدند، از صبح تا عصر پایم خونریزی داشت تا اینکه به بیمارستان منتقل شدم، گفتم به خانواده‌ام اطلاع ندهید نمی‌خواهم آنها مرا در این وضعیت ببینند، خدا را شکر پایم ماند هرچند دردش هنوز هست و این باعث نشد حسرت ادامه کار را داشته باشم و همچنان عشق بورزم تا امروز که در خدمت شما هستم».
آنچه خواندیم شرح حال تنها یک روز سخت یک محیط‌بان است، او سال‌ها در عرصه محیط‌بانی و حفظ و حراست از طبیعت خدمت کرده و در این مسیر سختی‌های زیادی را کشیده است اما با این وجود از کارش دست نکشیده همچنان ادامه می‌دهد با این وجود که بازنشسته هم شده است.
۱۶ خردادماه هر سال به نام روز جهانی محیط زیست نامگذاری شده که به این مناسبت و هفته محیط زیست به سراغ این محیط‌بان زحمتکش و باتجربه همدان رفتیم تا با او گپ‌وگفتی داشته باشیم.

فارس: خودتان را معرفی کنید و از سابقه محیط بانی‌تان برایمان بگویید.
محسن خاکساری هستم، اهل سرکان از توابع تویسرکان، بیش از ۲۰ سال در مناطق حفاظت شده خدمت کرده‌ام و حال حاضر هم یک سال است که در اداره محیط زیست تویسرکان مشغول به کار هستم.
۵۳ سال دارم و سال ۷۰ ازدواج کردم، حاصل این ازدواج دو فرزند پسر بود که اکنون یکی از آنها تشکیل خانواده داده و در نیروهای مسلح مشغول به کار است و دیگری هم چند روز پیش سربازی‌اش تمام شد و به جمع ما برگشت، سالها در منطقه حفاظت شده خانگرمز فعالیت کرده‌ام، در این بین چند سالی هم به منطقه نهاوند رفتم اما دوباره به آنجا منطقه برگشتم.
فارس: از دید شما محیطبان کیست و چه کاری انجام می‌دهد؟
محیطبان کسی است از شکار و کشتن حیوانات و آلودگی محیط زیست جلوگیری می‌کند، او با وجود کمبودها و مشکلات معیشتی و سختی کار، کارش را ادامه می‌دهد، فردی که مدت‌ها به دور از خانواده‌ به محیط بانی می‌پردازد.
ابتدای خدمتم ۱۰ یا شاید ۱۲ شبانه‌روز در منطقه حفاظت‌شده به سر می‌بردم، باور می‌کنید تنها دو روز به خانه و جمع خانواده برمی‌گشتم و بقیه روزها باید محیطبانی می‌کردم؟، اما تمام اینها به خاطر علاقه‌ام بود.
یک محیط‌بان با وجود اینکه حفظ گونه‌های گیاهی و جانوری مناطق تحت مدیریت‌اش را برعهده دارد و سختی‌های زیادی را در این مسیر می‌کشد، جزو حداقل حقوق بگیران دولت است که امیدوارم فکری به حال این وضعیت بشود.
طبق استانداردهای جهانی برای هر ۴ هزار هکتار منطقه حفاظت‌شده یک محیط‌بان در نظر گرفته شده و در ایران هر ۴۰ هزار هکتار یک محیط‌بان دارد در صورتی که کمبود نیرو حفاظت از زیست بوم را با مشکل مواجه می‌کند.
در اصل ۵۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده «در جمهوری‏ اسلامی، حفاظت‏ محیط زیست‏ که‏ نسل‏ امروز و نسل‌های‏ بعد باید در آن‏ حیات‏ اجتماعی‏ رو به‏ رشدی‏ داشته‏ باشند، وظیفه‏ عمومی‏ تلقی‏ می‌شود. از این‏ رو فعالیت‌های‏ اقتصادی‏ و غیر آن‏ که‏ با آلودگی‏ محیط زیست‏ یا تخریب‏ غیر قابل‏ جبران‏ آن‏ ملازمه‏ پیدا کند، ممنوع‏ است» که امیدوارم مردم به این موضوع توجه کنند و به نوعی همه یک محیط‌بان باشند تا بتوانیم محیط زیست را حفظ کنیم. اگر هرکسی در جایگاه خود دوستدار محیط زیست باشد و در این عرصه خدمت کند، کمتر شاهد نابودی طبیعت خواهیم بود.
طبق استانداردهای جهانی برای هر ۴ هزار هکتار منطقه حفاظت‌شده یک محیط‌بان در نظر گرفته شده و در ایران هر ۴۰ هزار هکتار یک محیط‌بان دارد در صورتی که کمبود نیرو حفاظت از زیست بوم را با مشکل مواجه می‌کند.
هر محیطبان در حوزه استحفاظی خود در معرض آسیب‌ها و تهدیدهای فراوانی از جمله درگیری با شکارچیان مسلح و حیوانات وحشی، مارگزیدگی، سقوط از کوه و.. قرار می‌گیرد و تنها عشق و علاقه است که باعث می‌شود عاشقانه در حفظ گونه‌های جانوری و گیاهی و در مجموع محیط زیست و طبیعت تلاش کند.

فارس: چه شد که شغل محیطبانی را انتخاب کردید؟ 
قبلا کارمند مخابرات بودم و ۶ یا ۷ سالی در این شرکت خدمت کردم اما به دلایلی نتوانستم آنجا بمانم، زمانی بود که تازه ازدواج کرده بودم و یک بچه هم داشتم. از آنجا که بیرون آمدم مدتی شغلم آزاد بود و بعد وارد کار محیطبانی شدم.
بچه دامنه الوند هستم و چون بیشتر ایامم را در کوه و دشت سپری ‌می‌کردم و منطقه خانگرمز را هم می‌دیدم، آرزو داشتم یک روز آنجا باشم و از نزدیک ببینم و این شد که خداوند تقدیر مرا اینطور رقم زد تا مدت‌ها مسوولیت آنجا را عهده‌دار باشم. ۲۰ سال فقط در این کار عشق کردم.
تقریبا  یک سالی می‌شود که به اداره محیط زیست تویسرکان آمده‌ام که اتفاقا کار کردن در این محیط برایم بسیار سخت است چون به محیط‌بانی عادت کرده‌ام. ۱۵ فروردین ماه امسال بازنشست شدم اما برای انتقال تجربه و به صلاحدید مسوولان فعلا اداره هستم.
فارس: از سختی کاری که گفتید بیشتر برایمان بگویید
سالها مسوولیت منطقه خانگرمز را داشتم و چند سالی در این مدت به منطقه حفاظت شده نهاوند رفتم که متاسفانه آنجا با درگیری که با شکارچیان داشتم تیر خوردم، از ناحیه ران پا.
محیط‌بانی شغلی سخت و دشوار اما کم‌درآمد است، تمام محیطبانان شبانه‌روز خدمت می‌کنند و اکثرا چون تک‌شغله هستند زندگی پرمخاطره‌ای دارند و متاسفانه از لحاظ اقتصادی هم چندان تامین نمی‌شوند.
تمام محیطبانان شبانه‌روز خدمت می‌کنند و اکثرا چون تک‌شغله هستند زندگی پرمخاطره‌ای دارند و متاسفانه از لحاظ اقتصادی هم چندان تامین نمی‌شوند.
فکر می‌کردم با گلوله‌ای که به پایم خورد جانباز محسوب شوم اما متاسفانه مورد حمایت قرار نگرفتم، در مقطعی مورد اصابت گلوله قرار گرفتم و دوستم از کوه به پایین پرت شد، او جانباز محسوب شد اما من حمایت نشدم. اینها مهم نیست چون عشق به کار دارم و همواره سعی کرده‌ام به نحو احسن به وظیفه‌ام عمل کنم که خوشبختانه از وضعیت‌ام هم راضی هستم.
مسوولان اداره کل محیط زیست تلاش کردند که به عنوان جانباز معرفی شوم اما متاسفانه سازمان‌هایی قبول نکردند و مانع شدند و چون بیمه‌ تامین اجتماعی بودم ۳۰ درصد از کارافتادگی برایم لحاظ شد.
فارس: از آن روزی که تیر خوردید، بگویید چه اتفاقی افتاد؟
۱۱ مردادماه سال ۸۸ در منطقه ملوسان نهاوند با شکارچیانی برخورد کردم، ابتدا یک شکارچی را دیدم که به منطقه حیات وحش ما که قوچ و میش بود، تیراندازی کرد قصدش شکار آنها بود، سریع به محل رسیدم و با اخطاری که چند تیراندازی به اطراف داشتم سعی کردم مانع از کارش شوم که اتفاقا او اسلحه‌اش را به نشانه تسلیم زمین انداخت و من هم به سمش رفتم اما نفر دوم از پشت صخره بیرون آمد و روبرویم قرار  گرفت و در فاصله کم و آن همه سه متری با اسلحه به پایم زد.
وضعیت‌ام را که دیدم، شوک زیادی به من وارد شد و نتوانستم تکانی بخورم، آن دو شکارچی هم که کاملا صورت خود را پوشانده بودند و تنها چشمانشان بیرون بود، به محض زدنم فرار کردند و من تنها ماندم. خوب شد که اسلحه‌ام را با خود نبردند؛ خواستند مرا متوقف کنند که به هدف خود رسیدند و از آنجا دور شدند.
دو شکارچی که کاملا صورت خود را پوشانده بودند و تنها چشمانشان بیرون بود، به محض زدنم فرار کردند و من تنها ماندم. خوب شد که اسلحه‌ام را با خود نبردند؛ خواستند مرا متوقف کنند که به هدف خود رسیدند و از آنجا دور شدند.
ساعت تقریبا یک ربع به ۱۰ صبح بود که این اتفاق افتاد، همکارانم در نقاط مختلفی از کوه‌های منطقه بودند که تلفن همراهشان آنتن نمی‌داد تا از وضعیت موجود اطلاع دهم. این جریان به نحوی بود که تقریبا یک ربع تا ۲۰ دقیقه در حالت شوک بودم و نمی‌توانستم کاری انجام دهم، کم‌کم خونریزی شروع شد و دستمال جیبی که اکثر محیط‌بان از آن دارند را جای شلیک گلوله بستم، خیلی سعی می‌کردم تماسم با دوستان  برقرار شود اما آنتن‌دهی ضعیف بود و بیسیم هم در محدوده‌ای نبود که از حال من خبردار شوند.
تقریبا ۲ساعت و نیم به همین منوال گذشت تا توانستم به بچه‌ها خبر دهم خود را به آنجا برساندند، از کوه که خارجم کردند تقریبا ۴.۵ بعد از ظهر شد و بعد به بیمارستان برسم غروب شده بود.
بچه‌ها سعی کردند دنبال شکارچی‌ها باشند و آنها را دستگیر کنند اما مسلما فردی که تیراندازی کرده در عرض یک ساعت کیلومترها فرار می‌کند و اینکه هشت ساعت گذشته باشد و بتوانند آنها را دستگیر کنند، تقریبا محال بود.

فارس: الان وضعیت پایتان چطور است؟
خدا را شکر خوبم، آسیب زیادی ندیدم اما هنوز هم درد ناحیه پا را دارم و سرما که بخورد اذیت می‌شوم اما تا حدودی با آن کنار هم آمده‌ام. آنقدر از این پا در کوه و کمر کار  کشیده‌ام که ورزیده شده است چون در روحیاتم نبود که یکجا بنشینم و کار اداری انجام دهم.
دوستدار طبیعت بودن باعث شد که محیط بانی را انتخاب کنم، حتی وقتی تیر خوردم مرخصی دادند که در خانه بمانم و استراحت کنم اما من سرکارم حاضر شدم و فعالیت کردم که خوشبختانه مشکل چندانی هم نیست، خودتان می‌دانید با تیری که داخل پا می‌رود و بیرون می‌زند، دیگر آن پا مثل سابق نمی‌شود.
فارس: بعد از اینکه تیر خوردید خانواده مانع نشدند که محیط‌بانی را کنار بگذارید؟
خیر… چیزی نگفتند، هرچند نگرانی‌هایی را خصوصا در آن زمان داشتند، تیر که خوردم چند روزی بیمارستان بودم و گفتم که به خانم و بچه‌هایم اطلاع ندهید تا کمی وضعیتم خوب شود چون نمی‌خواستم نگران شوند تا اینکه بالاخره دایی‌ام توانست با شوخی و ترفندهایی آنها را به بیمارستان بکشاند که مرا ببیند و نگرانی زیادی به خود راه ندهند.
فارس: بعد از آن اتفاق با شکارچی دیگری برخورد نکردید؟ 
چرا… همیشه برخوردهایی را داشتیم. سال ۸۹ بود که مجدد از نهاوند به منطقه خانگرمز آمدم و مسوولیت آنجا را گرفتم .در آن زمان وضعیت خوبی را در منطقه نداشتیم شاید در هفته ۵ یا ۶ بار به شکارچی برخورد می‌کردیم، شکارچیانی که معلوم نبود از کجا آمده‌اند چون منطقه خانگرمز از لحاظ جغرافیایی در جایی قرار گرفته که از چهار طرف به اسدآباد، کرمانشاه، نهاوند و تویسرکان ختم می‌شود و شکارچی اگر دنبال شکار باشد از این شرایط سوء استفاده می‌کند که با این وضعیت شبانه‌روز درگیر بودیم و کم کم توانستیم امنیت نسبی در منطقه را برقرار کنیم.

فارس: از خاطرات خود در آن دوران بیشتر بگویید، چه خاطره‌ای از نجات حیوانات دارید؟
تمام دوران خدمتم پر از خاطرات خوش است، همین که با حیوانات بی‌گناه زندگی می‌کنی و سعی می‌کنی آنها را از مرگ نجات دهی ارزش زیادی دارد.
سه سال پیش دو حیوان کل، دعوای شاخ به شاخ داشتند چون قلمرویی را برای خود تعریف می‌کردند که یکی حالت گیجی و دیوانگی به خود گرفت، او را با سه نفر از محیطبانان به صخره بردیم، این حیوان را گرفتیم دو نفر از ما را به پایین پرت کرد، خوشبختانه چندان مشکلی برای ما پیش نیامد اما گوشی‌ام از بالا به پایین پرت شد و ال سی دی‌اش شکست که مجبور شدم ۹۰۰ هزار تومان هزینه کنم.
اوایل کارم ما محیطبانان تقریبا ۱۲ شبانه‌روز کنار هم زندگی می‌کردیم بدون اینکه خانواده را ببینیم. آن زمان شرایط بسیار سخت‌تر بود به طوری که در یک اتاق ۹ متری گاهی ۸ و گاهی ۹ نفر می‌خوابیدیم.
وقتی درد می‌کشید، دامپزشکی را بالای سرش حاضر کردیم اما نشد برایش کاری کنیم، متاسفانه دو روز این حیوان زجر کشید و مسوولان اداره ‌کل هم سپردند هرکاری که درست است انجام دهیم در صورتی که می‌توانستیم او را بکشیم این کار را انجام ندادیم چون برایمان سخت بود و ترجیح دادیم به حال خودش رها کنیم اما حیوانات وحشی کار خود را می‌کنند و کفتار آمد و او را شکار کرد و برد.
دوران خدمت ساعت‌ها کنار حیوانات می‌نشستم و از دیدنشان سیر نمی‌شدم؛ با بچه‌های محیط‌بان زحمتکش زندگی کردن هم پر از خاطره‌های خوش است شاید باور نکنید آنقدر که با آنها زندگی کردم با خانواده نبودم.
اوایل کارم ما محیطبانان تقریبا ۱۲ شبانه‌روز کنار هم زندگی می‌کردیم بدون اینکه خانواده را ببینیم. آن زمان شرایط بسیار سخت‌تر بود به طوری که در یک اتاق ۹ متری گاهی ۸ و گاهی ۹ نفر می‌خوابیدیم. پیش از ما در استان محیطبانانی در چادر زندگی می‌کردند تا حافظ محیط زیست باشند.
شاید دور از ذهن باشد اما حتی زندگی با حیوان گزنده مثل مار هم خوشایند است، برای ما ساعت‌ها کنار این حیوان بودن آنقدر لذتبخش است که حتی دیگران نمی‌توانند لحظه ای آن را تصور کنند.
محیط‌بانی شغل بسیار خوب و پرهیجانی است تنها به شرطی که علاقه باشد.امیدوارم محیطبانان جدید انگیزه قدیمی‌ترها را داشته باشند که اگر این نباشد نمی توانند شرایط دشوار را تحمل کنند، فردی که علاقه نداشته باشد نمی‌تواند در برف و سرما، کولاک و آفتاب سوزان به تنهایی با آن همه مشکلات منطقه را حفاظت کند.

فارس: نظر شما در مورد کم شدن گونه‌های جانوری چیست و در حال حاضر چه گونه‌های جانوری را دیگر در استان نداریم؟
وضعیت گونه‌های حیوانی در استان همدان خوب است چون حفظ و حراست خوبی نسبت به سایر مناطق شده است اما برای نمونه در منطقه حفاظت شده خانگرمز گربه وحشی یا گربه جنگی داشتیم که در حال حاضر متاسفانه  نداریم.
فارس: دلیل نبود این گونه جانوری چیست؟
وقتی همه مردم محیط‌بان باشند می‌توان طبیعت و محیط زیست را به خوبی حفظ کرد، شکار بی‌رویه و نبود خوراک برای حیوان مسلما باعث کاهش گونه‌ها خواهد شد. برای نمونه خرگوش گونه‌ای است که خوراک بسیاری از حیوانات حتی گرگ و شغال می‌شود اما هر کسی اسلحه‌ای می‌گیرد و او را با تیر می‌زد و شکار آن توسط شکارچیان باعث شده خوراک برای دیگر حیوانات کم باشد.
مثال دیگر اینکه قبلا در اسدآباد گونه میش‌مرغ را داشتیم که پرنده بسیار زیبا و قشنگی است اما وقتی جای زندگی‌اش را از او گرفتند در معرض انقراض قرار گرفت. باز هم تاکید می کنم که اگر به یاری محیط زیست بیاییم گونه‌ها حفظ می‌شوند اما جای تاسف دارد که برخی اینطور فکر نمی‌کنند.
فارس: گونه‌های گیاهی چه وضعیتی داشته‌اند؟
در مناطق حفاظت شده چون جلوی از بین بردن آنها گرفته می‌شود نسبتا وضعیت خوب است. مثلا خانگرمز که تحت مدیریت ما بوده خیلی خوب گونه‌های گیاهی نسبت به مناطق دیگر حفظ شده است. ما در این منطقه اجازه از بین برون آنها را نمی‌دهیم، حتی تا جایی که امکان داشته در حفظ گونه‌هایی که خاصیت دارویی داشتند هم کوشا بودیم.

فارس: انگیزه بیشتر شکارچیان چیست و چرا به سمت شکار روی می‌آورند؟
به نظرم یک زمانی شکارچی به خاطر کمبود غذا روی به شکار می‌آورد اما امروزه تمام شکارچیان ما از لحاظ مالی و معیشتی زندگی خوب و مرفهی دارند و به نظرم یک سادیسم است که  تمایل دارند به گوشت شکار برسد.
وقتی شکارچی دستگیر می‌شود که دنبال شکار بز و میش وحشی بوده، باید تقریبا ۷۰ میلیون تومان جریمه بدهد و حتی اسلحه‌اش را هم از او می‌گیرند که شاید ۵۰ تا ۶۰ میلیون تومان قیمش داشته باشد اما بازهم افرادی دست به شکار می‌زنند به نظر این کار آنها مانند دزدی است که به خانه و مغازه دیگران بزند.
یک زمانی مردم به خاطر کمبود غذا دنبال شکار بودند اما امروز مرفهین دست به کار می شوند که  این موضوع درک نمی‌شود و چرا باید اینطور باشد؟.
فارس: چرا به اداره تویسرکان آمدید، با وجود اینکه بازنشسته شده‌اید و باید دیگر استراحت کنید؟
چون کم کم باید از منطقه حذف می‌شدم تا محیطبانانی جای مرا بگیرند به اداره منتقل شدم، تقریبا دو ماهی است که حکم بازنشستگی‌ام آمده و باید کم کم کنار بروم اما در اداره هستم تا نیروی جدید را راهنمایی کنم و بعد عرصه را تحویل بدهم.
منطقه حفاظت شده جای حساسی است و به همین راحتی نمی‌توان به دست کسی سپرد، افراد باید تجربیات و اطلاعات کافی را به دست بیاورد و به همین دلیل فعلا مشغول به کار شده‌ام و هستم.
فارس: اغلب مشکلات محیطبانان چیست؟
بیشتر معیشتی است، یک محیط‌بان چون با دید باز شغلش را انتخاب می‌کند شاید بتواند دوری از خانواده را تحمل کند اما با توجه به وضعیت اقتصادی امروز زندگی برای آنها دشوار است.
تصور کنید حقوقی که برخی از محیط‌بانان در نظر می‌گیرند کمتر از ۳ میلیون تومان است، چطور باید زندگی را بچرخانند ضمن اینها روزهایی تنها به دور از خانواده باید جایی باشند که هزینه‌ای هم بابت آن پرداخت نمی‌شود و از جیب شخصی باید خرج کنند.
 تصور کنید حقوقی که برخی از محیط‌بانان در نظر می‌گیرند کمتر از ۳ میلیون تومان است، چطور باید زندگی را بچرخانند؟
در جامعه ما داشتن حقوق زیر ۹ میلیون تومان زیر خط فقر تلقی می‌شود حال چطور یک محیط بان باید با حقوق کم زندگی کند.
وقتی محیطبان باشی و یک شب اضافه در کوهستان با کمترین امکانات بمانی که ممکن است غذایی هم در اختیار نداشته باشی چون غذایی در اختیار قرار نمی‌گیرد و باید خود آن را تامین کنی آن وقت سختی کار را متوجه می‌شوی، فرض کنید خرج و مخارجی را باید در منطقه حفاظت شده داشته باشی و از طرفی مخارج خانواده را هم تامین کنی، اینها همه به سختی امکانپذیر است.

فارس: دوست داشتید فرزندانتان هم محیط بان بودند؟
دوست داشتن من مهم نیست و بستگی به خود آنها دارد اما از جانب خودم اگر بار دیگر متولد شوم باز هم محیط بان می‌شوم و در محیط زیست فعالیت کنم چون به طبیعت علاقه دارم خصوصا به حیوانات بسیار علاقه‌مندم.
ساعت‌ها بین حیوانات حتی حیوانات وحشی مثل کل نشسته‌ام و این حیوان تا نیم متری پایم آمده و حتی می‌توانستم روی او دست بکشم  اما سعی کرده‌ام امنیت را برایش حفظ کنم و بخواهد زندگی‌ش را کند.
فارس: ممنون از اینکه وقتتان را در اختیار ما گذاشتید ، اگر در آخر صحبتی دارید بفرمایید.
درود بر شما که دغدغه‌های ما را گوش می‌دهید، درود بر تمام محیطبانان کشور که زحمات زیادی می‌کشند، جا دارد مسوولان به فکر این قشر ضعیف جامعه باشند چون محیطبانی شغل پرمخاطره‌ای است و از لحاظ معیشتی این بزرگواران در تنگنا هستند.
جای تاسف دارد که برخی معتقدند محیط زیست جلوی اقتصاد و پیشرفت را می‌گیرد و باید این دیدگاه را عوض کرد چون امروزه در جهان محیط زیست حرف اول را می‌زند.

نویسنده : به گزارش پایگاه خبری تحلیلی زیست سیما به نقل از | منبع خبر : فارس
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.